به گزارش صبح الوند به نقل از همدان پرس؛ دوران مسؤوليت و خدمتگزاري هر مدير به مثابه بوته آزمايشي است که در آن استعدادهاي ذاتي، خصايص فردي و ابداعات و ابتکارات مديريتي فرد فرصت بروز و ظهور مييابند، هر چند در خلال سال هاي خدمت و دوران خدمتگزاري افکار عمومي قضاوت نسبي خود را خواهند کرد و فهرستي از عملکردهاي مثبت ومنفي اذهان عمومي را خواهد انباشت.
اما متأسفانه ما عادت کردهايم همواره پس از انقضاي دوران مسؤوليت و يا خداي ناکرده ازدست دادن خدمتگزاران به ارزيابي درست عملکردهايشان بپردازيم و هنگامي رأي نهايي را صادر کنيم که ديگر دير شده و بسياري از فرصتها که ميتوانست با حمايت افکار عمومي نتايج ارزشمندي به دنبال داشته باشد ازدست رفتهاند و هيهات ها و افسوس ها جاي آنها را گرفته است.
شهروندان همداني تاکنون با مديران و مسؤولان بسياري سر و کار داشته اند. مديران متعددي آمدهاند و پس از چند صباحي مديريت و خدمتگزاري و دستاوردهاي مثبت و گاه منفي هر چند با شدت و ضعفهاي متفاوت رفتهاند و منزل به ديگران سپرده اند.
مديران و مسؤولاني که دوران خدمتشان بيش از چند صباحي نيست که خاتمه يافته اما در لوح يادها و يادمانهاي عمومي هيچ نقش و خاطرهاي از آنها نيست و اگر درباره آنها وعملکردهايشان نيز از مردم سوال کنيم خواهيم ديد که حرف زيادي براي گفتن ندارند.
علت آن است که آمدهاند و تنها به رتق و فتق امور جاري و روزمره پرداختهاند و به هر دليل کمتر فرصت خودنمايي و بلند پروازي يافتهاند و در مجموع نتوانستهاند کار برجسته و مهمي انجام دهند تا اثرات و ثمرات و مجموعه اعمال و عملکردهايشان در زندگي مردم تأثير بسزايي داشته باشد تا به مناسبت اين تأثيرات مردم ذکر خيري به عمل آوردند و هر از چند گاهي يادي از باني و مبتکر آن طرح يا عملکرد داشته باشند.
رسم است که عدهاي حافظه جمعي را ضعيف بپندارند و اينگونه تحليل کنند که عموماً ما مردماني خوش استقبال و بد بدرقهايم و به رسم مألوف بزودي همه چيز را به بوته فراموشي و به وادي نسيان مي سپاريم.
اما به واقع چنين نيست و چند تجربه عيني و ملموس خلاف اين نظريه را اثبات کرده و روشن ساخته است که مردم ما ديدي تيز و نگاهي دقيق دارند و هيچ گاه تحت هر شرايطي اقدامات خوب و شايسته و مديران لايق و مردمي را از ياد نميبرند و همواره از اين گونه خادمان به نيکي ياد ميکنند.
نمونه عيني و ملموس تأييد اين ديدگاه زنده ياد حاج محمد بهنامجو است، مدير جواني که در کهن شهري چون همدان در کوتاه مدت بسيار خوش درخشيد وعليرغم تنگناها و مشکلات فراوان توانست سيماي همدان را دگرگون سازد و ياد وخاطره خوب خويش را براي هميشه در تاريخ همدان و الواح سينههاي مردمانش ثبت و ماندگار کرد.
امروز هيچ شهروند همداني را نمي توان يافت که با نام بهنامجو آشنا نباشند وهنگامي که سخن از شهر و شهرداري به ميان ميآيد ذکر خيري از آن مدير رحيل نکرده و حمد و صلواتي نثار روحش ننمايد.
ياد بهنامجو در خاطرهها ماند و تا ابد نيز خواهد ماند، بهنامجو شهرداري بود که عطوفت را با کرامت انساني ومديريت تلفيق کرد و موفق شد اراده جمعي و قضاوت مطلوب مومي چه در دوران مديريت و چه در سال هاي پس از مرگش با خود همراه سازد.
آن زنده ياد از ما بود، از ميان ما برخاست و براي خدمت به همدان و مردمي که بسيار دوستشان ميداشت و دوستش داشتند کمر همت بست، ساخت و آباد کرد، اما هرگز اجازه نداد حق ذيحقي ناديده گرفته شود و رگ هاي هيچ گردني را اجازه نداد که در مقابله با متعرضين متورم و غير جهت قوي گردد. او در مقابل مردم کاملا خاضع و خاشع بود، در خيابان نقشه روي زمين پهن مي کرد و در پارک ها و پياده روها به مردم گزارش مي داد و همانجا نيز از مردم ياري مي طلبيد. بهنامجو بسيار زود هنگام رفت و با رفتنش چشمان بسياري را گريان کرد. اما امروز احساس مي کنيم جاي آن بزرگمرد چندان هم خالي نيست، هر چند شرايط امروز شرايط دوران بهنامجو نيست، دردها فراوان و دستها بسته است، دخلها اندک و خرج ها کمرشکن شدهاند، اما هر چه هست همان دل و همان دل ها امروز نيز براي همدان ميتپد و آرزوي بهروزي مردم و آباداني شهرمان رادارند.
به روح بلند آن زنده ياد درود ميفرستيم، راه و نام او و تمام خدمتگزاران صديق انقلاب اسلامي مستدام باد.
نیم نگاه
بهنامجو شهرداري مردمي و جسور بود
متولد 2 ارديبهشت 1337 در همدان بود، او انديشهاي پويا داشت و هميشه به طراوت ميانديشيد. مردي که با وجود اينکه سالهاست سفر کرده اما نام ونشانش بر دلهاي مردم است. ميگويند مردم هر که را آباد ميکند به خاطر ميسپارند.
مرحوم محمد بهنامجو سالهاي 1365 تا1370 شهردار همدان بود. وي فردي مؤمن و متدين و داراي عقايد عدالت خواهانه بود. او با حضور خود در شهرداري همدان منشاء تحولات چشمگير و رخدادهاي قابل تحسين شد. در دوران شهرداري حاج محمد بهنامجو آنچه گذشت متفاوتتر با بقيه دورههاي گذشته بود.
بهنامجو به عنوان مديري لايق و پيگير منشاء تحولاتي اساسي در شهر را که نيازمند جسارت و شهامت بيشتري بود به سامان رساند.
وي بسياري از مشکلات موجود را با تعامل وگاه باچانه زني مرتفع نمود و عليرغم تحت فشار بودن ازطرف جريانهاي مختلف همچنان به توسعه شهري ميانديشيد. احداث ميدانهاي بعثت، ميدان مدرس احداث رينگ دوم شهر تا پيشاهنگي، ديوار چيني تپه هگمتانه و زيرگذر باباطاهر از جمله پروژه هاي عمراني وي بوده است.
اوسرانجام بر اثر منازعات شهري ناگزير به استعفاء شد و چندي بعد شهردار دزفول گرديد که در اثر تصادف در محور جاده همدان-دزفول تنها 4 روز توانست شهردار شهر هميشه سرافراز دزفول باشد و سرانجام در تاريخ 27 آذر 1370 او رفت و خاطره تلاش مستمرش را به امانت گذاشت.
دیدگاه شما