اوقات شرعی

 

آخرین اخبار

15. دى 1392 - 7:27   |   کد مطلب: 4146
کارشناس مسائل لبنان و منطقه گفت: حمله تروریستی که به سفارت ایران انجام شد از ابتدا انگشت اتهام به عربستان و دستگاه اطلاعاتی آن بود چرا که در یک سال اخیر بندر بن سلطان، رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان در تحولات منطقه‌ای مانند عراق، سوریه، لبنان و... نقش اساسی داشته و به شکل افراطی و وحشیانه عمل کرده است.

 

به گزارش صبح الوند، روزنامه وطن امروز نوشت:مرگ ماجد الماجد، سرکرده گروه تروریستی عبدالله عزام که عامل حمله تروریستی به سفارت ایران در بیروت بود اکنون به خبر نخست رسانه‌های منطقه تبدیل شده است. درباره این موضوع با دکتر مسعود اسداللهی، کارشناس مسائل لبنان و منطقه گفت‌وگویی انجام دادیم.

بسیاری از رسانه‌ها و ناظران اقدام تروریستی انفجار سفارت ایران در لبنان را به عربستان منتسب می‌کنند نظر شما در این باره چیست؟

درباره حمله تروریستی که به سفارت ایران انجام شد از ابتدا انگشت اتهام به عربستان و دستگاه اطلاعاتی آن بود چرا که در یک سال اخیر بندر بن سلطان، رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان در تحولات منطقه‌ای مانند عراق، سوریه، لبنان و... نقش اساسی داشته و به شکل افراطی و وحشیانه عمل کرده است.

برخی از این اقدامات را نام ببرید.

بندر بن سلطان با اقداماتی مانند ارسال سلاح و افراد انتحاری با گرایش‌های تکفیری سلفی و همچنین در اختیار گذاشتن امکانات اطلاعاتی به این کشورها در تحولات منطقه‌ای جهان عرب نقش ایفا کرد و به طور مثال این امر از حجم انفجارهای صورت گرفته در عراق و کشته شدن تعداد زیادی از افراد غیرنظامی به خوبی قابل مشاهده است. عربستان گروه‌های موسوم به الجبهه..‌الاسلامیه را در سوریه ایجاد کرد که غیر از داعش، مجموعه‌ای از گروه‌های سلفی تکفیری هستند و با دستگاه اطلاعاتی عربستان ارتباط مستقیم دارند.

فعالیت الجبهه..‌الاسلامیه در منطقه به چه صورت است؟

این گروه‌ها در شمال لبنان و طرابلس و در شهر عرسال در منطقه مرزی بین لبنان و سوریه حتی در اردوگاه‌های فلسطینی هم حضور دارند و اقدامات تروریستی انجام می‌دهند. در لبنان نیز در منطقه ضاحیه بیروت (شیعه‌نشین) 3 عملیات تروریستی انجام داده‌اند. یکی از این عملیات‌ها انتحاری بوده و دو عملیات دیگر نیز با ماشین بمبگذاری شده صورت گرفته است. این جریان در لبنان حضور قوی دارد و در حال پیش بردن فضا برای ایجاد یک فتنه شیعه و سنی است.

بازگردیم به بحث اصلی، لطفا پیرامون عاملان اقدام تروریستی حمله به سفارت ایران توضیح دهید.

در حمله به سفارت ایران در لبنان عملیات انتحاری دوگانه صورت گرفت که عوامل آن شناسایی شدند. این عوامل به گردان‌های عبدالله عزام مربوط بودند که مسؤولیت این حمله را برعهده گرفتند. همه می‌دانستند رئیس گردان عبدالله عزام، ماجد الماجد عربستانی است. عملیات‌های تروریستی ماجد الماجد تنها به لبنان مربوط نمی‌شود و عملیات‌های تروریستی مهلکی در خاورمیانه عربی انجام داده است. به عبارت دیگر این گردان را نمی‌توان یک گردان تازه‌تاسیس نامید بلکه بیش از 10 سال سابقه فعالیت تروریستی دارد. در حقیقت هرگاه این گردان مسؤولیت یک عملیات تروریستی را قبول کرده مشخص شده پای القاعده در میان است.

با توجه به این توضیحات، نقش عربستان درباره ماجد الماجد و حمله به سفارت ایران در لبنان چطور تعریف می‌شود؟

با توجه به شرایطی که گفته شد درباره نقش عربستان در این حمله 3 سناریو وجود دارد:

1- اینکه قائل شویم این عملیات به صورت مستقیم توسط دستگاه اطلاعاتی عربستان صورت گرفته و به عبارتی با دستور بندر بن سلطان بوده است.

2- حمله تروریستی با حمایت غیر مستقیم دستگاه اطلاعاتی سعودی صورت گرفته و عربستان از آنها حمایت کرده و امکانات به آنها داده است.

3- اینکه دستگاه اطلاعاتی عربستان به نحوی در گردان عبدالله عزام نفوذ کرده است، به عبارت بهتر این گردان بدون آنکه بداند و بخواهد اقدامی را صورت داده که مورد تایید عربستان بوده که البته مشخص شدن دقیق آن نیاز به بررسی بیشتر دارد.

ماجد الماجد در اختیار دولت لبنان بود و برخی منابع اعلام کردند به دلیل وخامت اوضاع جسمانی امکان بازجویی از وی وجود ندارد. تا اینکه اعلام شد وی در بیمارستان مرده است. آیا دلیل مطرح شده از نظر شما منطقی بود؟ مرگ وی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

اینکه ماجد الماجد بیماری دارد دروغ نیست چون وی دچار نارسایی کلیه بود اما اینکه آیا بیماری وی در حدی بوده که امکان بازجویی نداشته باشد، جای ابهام دارد. مرگ این فرد مشکوک به نظر می‌رسد و باید بررسی شود که آیا بر اثر بیماری فوت شده یا با توجه به اسرار زیادی که داشته برخی کشورها منفعت خود را در مرگ وی دیده‌اند، به هر حال دولت لبنان باید در این باره پاسخگو باشد.

این ابهام را بر چه اساسی عنوان می‌کنید؟

ببینید! عربستان نفوذ زیادی در بخشی از دستگاه‌های اطلاعاتی پلیس لبنان و حتی در برخی جریان‌های سیاسی دارد مانند المستقبل به ریاست سعد حریری که ارتباط کاملا آشکاری با عربستان دارد و مشاهده می‌کنید که عربستان فشار زیادی وارد کرد برای اینکه ماجد الماجد به عربستان منتقل شود و اعلام کرد وی باید در آنجا محاکمه شود. این در حالی بود که جمهوری اسلامی ایران درخواست داده بود که هیاتی از ایران برای بازجویی ماجد الماجد به لبنان برود ولی وزارت خارجه عربستان با این امر مخالفت کرده و گفته بود چون وی شهروند سعودی است باید در عربستان محاکمه شود در حالی که حمله به سفارت ایران صورت گرفته و منطقی بود که ایران در بازجویی وی حضور داشته باشد. در حقیقت حضور ایران در این بازجویی از آن جهت اهمیت داشت تا زوایای پنهان این حمله تروریستی و ارتباطات ماجد الماجد بررسی و مشخص شود که آیا وی به عنوان تکفیری مستقل عمل کرده یا وابسته به دستگاه اطلاعاتی عربستان بوده است.

وزارت امور خارجه ایران درباره مرگ ماجد الماجد چگونه باید عمل کند؟

وزارت امور خارجه باید در یک اقدام فوری هیاتی را برای بررسی کم و کیف مرگ وی به لبنان اعزام کند.

یک سوال اساسی که برخی آن را طرح می‌کنند این است که با توجه به اقداماتی از قبیل این حمله تروریستی که رد پای عربستان در آن وجود دارد چرا نداهایی از درون بدنه دولت ایران و برخی چهره‌های نزدیک به آن برای بهبود روابط دیپلماتیک با عربستان بلند شده است؟

در روابط دیپلماتیک با عربستان مشکل از سمت ایران نیست مشکل از خود عربستان است. نکته‌ای که در این میان مهم است این است که اتفاقات سال2003 و سقوط صدام و روی کار آمدن نظام جدیدی در عراق که روابط خوبی با ایران دارد باعث شد عربستان خود را بازنده این تحولات قلمداد کند. به عبارت دیگر عربستان به هیچ‌وجه رابطه مساعد میان ایران و عراق را تحمل نمی‌کند حالا فرقی هم ندارد که چه دولتی در ایران بر سر کار باشد یعنی براساس سیاست خارجی عربستان، نباید روابط بین ایران و عراق خوب باشد. در تحولات دیگر منطقه هم عربستان احساس باخت کرده و خود را بازنده تحولات منطقه می‌داند. در بحث سوریه عربستان سرمایه‌گذاری زیادی کرد که دولت بشار اسد سقوط کند ولی این اتفاق نیفتاد و حتی مخالفان اسد دچار مشکل شدند. در لبنان نیز دولت سعد حریری 3 سال پیش سرنگون شد و این یک شکست برای عربستان محسوب می‌شد. سقوط بن‌علی و مبارک نیز به همین وضع بود و عربستان خود را در تمام این تحولات بازنده می‌بیند لذا در مقابل ایران استراتژی مواجهه دارد و در مسائل دیپلماتیک مشکل از سمت عربستان است نه ایران.

خب! با توجه به همه این توضیحات آیا اینکه ندای بهبود روابط دیپلماتیک با عربستان از سوی ایران داده شود منطقی به نظر می‌رسد و در این شرایط مناسب است؟

از بعد رسانه‌ای خوب است اینکه ما توپ را در زمین حریف بیندازیم و به همه اثبات کنیم که ایراد از طرف مقابل است و اتهامی که امروز عربستان به ایران می‌زند مبنی بر ناآرام کردن فضای منطقه را متوجه خود عربستان کنیم اما اگر از نظر عملی بیاییم استراتژی را بر این پایه قرار دهیم که عربستان خواهان بهبود رابطه با ایران است، این کار غلط است.

به نظر شما اگر دولت ایران اقدامی در بهبود روابط دیپلماتیک با عربستان انجام دهد موثر واقع می‌شود؟

امیدواریم بتوان با گفت‌وگو عربستان را سرعقل آورد تا از این اقدامات خود دست بردارد اما با توجه به روحیه‌ای که در بندر بن سلطان و سعود الفیصل وجود دارد به این بهبودی خوشبین نیستم و امیدی ندارم. مثلا در جریان سفر آقای ظریف به کشورهای منطقه وی قصد داشت به عربستان نیز سفر کند اما به این بهانه که سعودالفیصل مریض است وی را نپذیرفتند این در صورتی است که سعودالفیصل همیشه مریض بوده است و علت نپذیرفتن ظریف به خاطر استراتژی مواجهه عربستان با ایران است. در گذشته هم دیدید پادشاه عربستان دست آقای احمدی نژاد را در دستان خود گرفته بود ولی عملا بعد از آن بازهم تغییری در رویکرد عربستان نسبت به جمهوری اسلامی ایران صورت نگرفت.

دیدگاه شما

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
کنگره ملی8000شهیداستان همدان