به گزارش صبح الوند، روز به روز اختلاف طبقاتی و اختلاف درآمدی در کشور افزایش پیدا می کند و این پدیده سبب رواج اشرافیت گرایی و مصرفگرایی در جامعه شده است.
تضاد طبقاتی در جامعه به معضلی دردآور تبدیل شده که نه تنها آسیب های آن، مصرف گرایی و خرید کالاهای لوکس خارجی ضربه بزرگی به اقتصاد کشور می زند بلکه از نظر روحی و روانی نیز بر افراد جامعه به ویژه افرادی که در فقر به سر می برند تاثیر منفی گذاشته و عقده های روحی در آنها می پروراند.
این تفاوت فاحش آنقدر است تا جایی یک خانواده سقفی روی سر ندارند و چند کیلومتر بالاتر، خانواده ای نمی دانند با اتاق های اضافی خود چه باید بکنند.
از طرفی دستمزد کارگران و کارکنان نیز روی دیگر ماجراست؛ افراد به اندازه ای که کار می کنند پول دریافت نمی کنند و بر عکس؛ این مسئله در مشاغل مختلف کاملا آشکار است؛ درآمد پزشکان و معلمان و کارمندان فوق لیسانس که تقریبا به یک اندازه تحصیلات دارند اما تفاوت درآمد آنها در حد چندین میلیون است.
حال بماند افراد تحصیلکرده ای که چه بسا تا مقطع دکتری نیز رفته اند اما جز حق التدریس در دانشگاه ها با درآمد کمتر از 1 میلیون تومان، چیزی نصیبشان نمی شود، در مقابل فوتبالیست هایی را با مدرک تحصیلی دیپلم و پایین تر می بینیم که با درآمدهای میلیاردی خود نمی دانند چه بکنند.
به راحتی می توان چهره فقر را در روی دیوارهای شهرها دید؛ آگهی های فروش کلیه با قیمت های ناچیز!! در همان شهر افرادی را می توان یافت که برای زیبایی و ترمیم اعضای بدن خود سالانه میلیون ها تومان خرج می کنند و در کنار آن افرادی دیگر مجبور به فروش اعضای بدن خود می شوند تا برایشان لقمه نانی شود و زنده بمانند.
در جامعه ای که یک جوان تازه به سن بلوغ رسیده و در جستوجوی یافتن هویت است فرد یا افرادی را در نزدیکی محل زندگی خود یا کمی بالاتر ببیند که خودروهای میلیاردی سوار هستند در حالی که خود او شاید توان خرید یک موتورسیکلت یا دوچرخه را هم نداشته باشد.
در هر حال موضوعاتی چون فقر، بیکاری و اختلاف طبقاتی از جمله مباحثی است که اهمیت آن ها در هیچ دورانی و توسط هیچ یک از جریان ها و نظام های سیاسی قابل انکار نبوده و نیست.
طبقه متوسط در کشور ما سالهاست که روبه اضمحلال رفته است؛ طبقه ای که ارتباط دهنده طبقات بالا و پایین اقتصادی استو از طرفی این طبقه عامل اصلی پاسداشت و نگهداشت فرهنگ یک جامعه است.
تنها راه برای از میان برداشتن تضاد طبقاتی در جامعه، توزیع عادلانه ثروت توسط دولت در جامعه است؛ و به منظور انجام این مهم، باید سرمایه گذاری های لازم برای احیای طبقه متوسط در جامعه صورت بگیرد.
اقلیت ناچیزی از مردم در رفاه کامل به سر میبرند و در رفاه اقتصادی بسیار مطلوبی به سر میبرند، در مقابل افراد زیادی که متاسفانه بخش وسیعی از مردم را تشکیل میدهند و تعدادشان قابل مقایسه با آن جمعیت محدود نیست در وضعیت معیشتی مطلوبی به سر نمیبرند و شاید به سختی بتوانند امرار معاش کنند.
اگر در جامعه افراد با سازوکارهای درست و اصولی و بر اساس شایستگی و طی سلسله مراتب به جایگاههای روشن دست یابند داراتر بودن برخی افراد از برخی دیگر الزاما مشکل آفرین نبوده و دردآور نیست.
منبع: کُردتودی
دیدگاه شما