اوقات شرعی

 

آخرین اخبار

13. خرداد 1398 - 15:08   |   کد مطلب: 31101
خرداد سال 1368 برای میلیونها نفر از مردم ایران یادآور روزی است که پدری مهربان را از دست دادند و سیاه پوش و گریان پیکرش را تشییع کردند.

به گزارش صبح الوند، اواسط خرداد هر سال برای ملت ایران یادآور خاطره ای غم انگیز است در این روز امام خمینی (ره)  خـود را آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در برابر او،  در مقابل هیچ قدرتی خم نشده و چشمانش جز برای او گریه نکرده بود. 

 

اینک ايـن لحظه شکوهند برای او  و فراق تحمل ناپذیر برای پیروانش، فرا می رسد ساعت 22:20 شنبه سیزدهم خرداد ماه سال 1368 لحظه وصال بود، قلبی از کار ایستاد که میلیونها قلب را به نور خدا و معنویت احیا کرده بود.

 

مردم ایران رهبر محبوب و مرجع دینی خود را از دست داده بودند و همزمان خبر مرگ دهها تن که در مقابل سنگینی این حادثه تاب تحمل نیاورده و قلبشان از کار ایستاده بود شنیده می شد.

 

میلیونها نفر از مردم تهران و سوگوارانی که از شهرها و روستاها آمده بودند، در محل مصلای بزرگ تهران اجتماع کردند تا برای آخرین بار با پیکر مطهر امام خمینی (ره) وداع کنند.

 

اهالی شهر همدان همچون بقیه برای حضور در این مراسم شرکت کرده بودند به همین مناسبت مصاحبه ای با یکی از مبارزین انقلابی و از افراد حاضر در مراسم تشییع پیکر امام خمینی(ره) انجام دادم.

 

علیرضا جعفری، کارمند بازنشسته نیروهای مسلح  جوان روزهای انقلاب که دیگر  قدم در سن 59 سالگی گذاشته است ولی روحیه جهادی و مبارزه طلبی وی باقی مانده است  از خاطرات و مبارات انقلابی اش و روز رحلت امام گفت و بیان کرد: هر چقدر به سال 1357 نزدیک می شدیم تظاهرات خیابانی بیشتر می شد  و خاطرم هست همیشه اوایل صبح در زیر پله پاساژهای تهران با گفتن شعار الله اکبر شروع کننده تظاهرات بودم  و سپس بقیه بازاریان با من همراه می شدند.

 

وی عکسی از خود که مربوط به اولین نماز جمعه بعد از انقلاب به امامت  حضرت آیت الله طالقانی بود را به من نشان داد و با یادآوری آن روزها گفت: من سرباز گارد جاویدان شاهنشاهی بودم و بیشتر در کاخ نیاوران  بودم وقتی تفاوت های زندگی کاخ و زندگی مردم  عادی را می دیدم  وجدانم به درد می آمد و در زمان هایی که در آنجا نبودم به فعالیت های انقلابی خود می پرداختم.

 

 

از وی راجع به خبر شنیدن رحلت امام خمینی (ره) پرسیدم  اشکی در چشمانش حلقه زد و بعد از لحظاتی سکوت گفت: در آن روز برای بار دوم پدرم را از دست دادم و  وقت یکه خبر رحلت امام منتشر شد گویی زلزله ای عظیم رخ داد  و همه بغض ها ترکید  و همه یکپارچه به سر و سینه زدند،  من آن موقع در همدان زندگی می کردم  و همانند بقیه مردم برای شرکت در مراسم تشییع خود را آماده کردم و به همراه تعدادی از دوستان در مکان مسجد خیابان تختی آن شهر جمع شدیم و شبانه خود را به تهران رساندیم ماشینها را در حسینیه همدانیهای تهران پارک  و به سوی مصلی به راه افتادیم .

 

این مبارز انقلابی گفت:  در آنجا هیچ اثری از تشریفات بی روح مرسوم در مراسم رسمی نبود،  هر کس به زبان خود با امام خمینی (ره) صحبت می کرد و اشک می ریخت سر تاسر اتوبان و راههای منتهی به مصلی مملو از جمعیت سیاه پوش بود و پرچم های عزا بر در و دیوار شهر آویخته شده بود و آوای قرآن از تمام مساجد، مراکز، ادارات و منازل به گوش می رسید.

 

 

فریاد یا حسین مردم فضا را عاشورایی کرده بود. پیکر پاک و سبز پوش امام بر بالای بلندی و در حلقه میلیونها نفر از جمعیت ماتم زده چون نگینی می درخشید. مدام پیکرهایی را می بینید که یکی پس از دیگری از شدت از شدت تاثر بیهوش شده، بر روی دستها در امواج جمعیت به سوی درمانگاه ها روانه می شدند و در نهایت میلیونها تن به امامت آیت االله العظمی گلپایگانی (ره) با چشمانی اشکبار بر پیکر مطهر امام نماز گزاردند.

 

 

متاسفانه در آن زمان خیلی از مخالفین انقلاب همجنان در کشور بودند خاطرم هست آنموقع من در همدان شیفت شب بودم و به محض شنیدن خبر رحلت امام  کارم را رها کرده بودم  که آنموقع با  تهدید حکم اخراج  از طریق مافوقم مواجه شدم  ولی عشق به امام خمینی (ره) سبب شد همه آنها را نشنیده بگیرم.

 

این مبارز انقلابی  در پایان از پایبندی خود تا آخرین قطره خون به اهداف انقلاب اسلامی ایران گفت و بیان کرد: برای حفظ این انقلاب خون های زیادی داده شده است و من تا آخرین لحظه ای که جان در بدن دارم از این انقلاب و اهداف امام خمینی (ره) حفاظت خواهم کرد.

 

 

انتهای پیام/

دیدگاه شما

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
کنگره ملی8000شهیداستان همدان